ای خدا شرمنده ام از کثرت احسان توشرم بر شرمم فزاید چون کنم عصیان توگر ببخشائی گناهان مرا از فضل خودآب گردم از خجالت بر در غفران توور حساب من کنی ای وای من ای وای منکی تن و جان من آرد طاقت نیران توگاه گویم شاید این ذره نیاید در حسابچون کنم با ذره دارد کار در استان توهر چه هستم از توام بهر توام ای بی نیازمظهر قهر توام یا مظهر غفران توهر چه دارم از تو دارم خود چه دارم هیچ هیچنیستم من جز بدی مستغرق احسان تو(فیض) را حد ثنایت نیست معذورش بدارکیست او یا چیست او تا دم زند در شأن توکی توان از عهده شکر تو بیرون آمدنشکر نعمت نعمتی دیگر بود از خوان تو
تاریخ : پنج شنبه 94/2/10 | 11:16 عصر | نویسنده : | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.